Saturday, November 26, 2005

اخر از كجايش بگويم ؟

آخر از كجايش بگويم؟از آنجا كه فكر مي كنم ذات انسان با رنج سرشته شده؟ازآنجا كه زندگي يك ترا‍‍زدي خنده دار است؟از دور باطل زندگي و گرفتار نفرين ابديش بودن؟
حالم به هم مي خورد.احساس خيلي بدي دارم.مطمئنم اگر الان مست بودم هاي هاي گريه را سر داده بودم.
چه لعنتي است اين خرد و آگاهي نا شاد و چه نفريني است اين كه نتواني چشمهايت را ببندي و نبيني.
نيچه وقتي يونانيان قديم را ستايش مي كند و ا زمن مي خواهد زندگي را گرامي بدارم ايده وآرمان را كناربگذارم وواقعيت خودم انسان و هستي را چنان كه هست با شادي بپذيرم الان كجاست كه ببيند در چه برزخي گرفتار امده ام ؟ كه چطور زير كوه تمايلات ايده اليستي ام خرد مي شوم واز خودم بيگانه واز زندگي بيگانه تر؟

No comments: