Sunday, January 08, 2006

سايه ام بد جوري داره بهم لگد مي زنه . صبح يه دونه امتحان داشتم دو ساعت ديگه هم يكي ديگه . امتحانه يه جزوه ي دويست سيصد صفحه اي داره كه تا حالا فقط دست بچه ها ديدمش . رفتم سالن مطالعه كه خير سرم بشينم يه كم بخونم ولي يهو به خودم اومدم ديدم نيم ساعته كه همينطوري زل زدم به دور و وري هام . جزوه رو به اوني كه ازش گرفته بودم برگردوندمو زدم بيرون . لعنتي هميشه توي بدترين موقع هم لگداش شروع مي شه

No comments: