Monday, December 05, 2005

اينم از خوابگاه

ديروز صبح در حالي كه شب قبلش خواب بدي ديده بودم از خواب بيدار شدم و برا همينم اعصابم حسابي خرد بود و سگ شده بودم . داشتم آماده مي شدم برم دانشكده كه هم اتاقيم (من تو خوابگاه زندگي مي كنم )گفت حالش خوب نيست چون ديشب خواب بدي ديده و مي خواست براي من تعريفش كنه .اگه اونموقع ازم مي خواستن كه يه قابلمه آبو با چنگال بخورم برام راحت تر از اين بود كه به حرفاش گوش كنم .اصلا هم حال و حوصله ي حرف زدن نداشتم.بعدشم تازه براي اينكه روحيه اش بهتر بشه رفت و يه نوار شاد پرسرو صداي اعصاب خورد كن گذاشت ،صداشو هم بلند كرد.اقا !منو ميگي داشتم از عصبانيت مي تركيدم وكارد مي زدي خونم در نميومد.بهش گفتم نواره داره روي اعصابم راه ميره و صداشو كم كنه كه اگه هم كمش كرد تفاوتش اينقد كم بود كه مي شد ازش صرفنظر كرد
چكار بايد مي كردم؟بايد ازش مي خواستم كه خاموشش كنه يا خودم خاموشش مي كردم ؟حق با كدوممون بود؟
خوابگاه همينه ديگه .گندش بزنه

1 comment:

Anonymous said...

لطف داريد بنده نازنينم